زنبورها هم به تغذیه از گوشت احتیاج دارند
میکروبهای موجود در گلها ازنظر رژیم غذایی زنبورها حیاتی هستند و تغییر در این میکروبیوم میتواند موجب گرسنگیکشیدن این حشرات شود.
اگر از حشرهشناس بپرسید «ویژگی خاص زنبور چیست؟»، احتمالا به این موضوع اشاره میکند زنبورهای عسل همان وَسپها هستند که گیاهخوار شدهاند. پژوهش جدید نشان میدهد این موضوع حقیقت ندارد. درواقع، زنبورها همهچیزخوار و میکروبها گوشت آنها محسوب میشوند. این یافتهها ممکن است پاسخی برای این پرسش پیدا کنند که چرا زنبورها گاهی دچار مشکل میشوند. هرآنچه موجب اختلال در جامعهی میکروبی موجود در غذای زنبورها شود، مثلا دمای زیاد ناشی از تغییرات اقلیمی و قارچکشها و دیگر عوامل استرسزا، میتواند موجب شود زنبورها گرسنگی بکشند.
زنبورها بهدلیل رژیم غذایی نوزادان خود، گردهافشانهای برترهستند. بیشتر جانوران برای برداشتن شهد بهسراغ گلها میروند و ممکن است در این فرایند، مقداری گرده نیز بین گلها جابهجا کنند. برعکس، زنبورهای ماده مستقیما به قصد جمعآوری گرده به چرا میروند تا مواد موردنیاز برای تغذیهی نوزادان خود را فراهم کنند. انتخاب نوع غذای لارو یکی از ویژگیهایی است که زنبور را تعریف میکند. دانشمندان دههها است میدانند میکروبهای تخمیرکنندهای در گرده وجود دارند؛ اما به موضوع اهمیت احتمالی این جوامع میکروبی برای زنبورها توجهی نکردهاند. میکروبها همچون شکمبهای خارجی عمل و بخشهایی از گرده را تجزیه میکنند.
وجود میکروب در گرده موجب شد دانشمندان در این زمینه کنجکاو شوند آیا مصرف میکروب بهوسیلهی زنبورها موجب میشود آنها در گروه همهچیزخواران قرار گیرند؟ آیا زنبورها برای رشد به این میکروارگانیسمها نیاز دارند؟ پرارتانا دارامپال و شاون استفان، از دانشگاه ویسکانسینمدیسون، ۱۴ گونهی مختلف زنبور را بررسی کردند. آنها دریافتند زنبورها مقادیر چشمگیری از میکروبها را میخورند که موقعیت قرارگرفتن آنها را در زنجیرههای غذایی تغییر دهد.
دانشمندان برای طبقهبندی اینکه هر موجود در کجای زنجیرهی غذایی قرار میگیرد، از این مقیاس استفاده میکنند. موجوداتی مانند گیاهان که غذای خود را میسازند، در موقعیت ۱ تغذیهای (TP1) و گیاهخواران در موقعیت ۲ و گوشتخواران در موقعیت ۳ یا اگر گوشت دیگر گوشتخواران را بخورند، در موقعیتهای بالاتر قرار میگیرند. متوسط TP در تمام زنبورهای مطالعهشده ۲.۶ بود که آنها را آشکارا در موقعیت همهچیزخواران و در نیمهراه بین گیاهخواران و گوشتخواران قرار میدهد. جالب اینکه موقعیت غذایی در بین خانوادههای بررسیشده باهم متفاوت بود و طیفی از کمی بالاتر از گیاهخواران (۲.۱۱) تا گوشتخوار خالص (۳.۰۹) داشت. با مشخصشدن TP، این پرسش برای دارامپال پیش آمده است که آیا زنبورها واقعا برای گرده چرا میکنند یا برای میکروبهای موجود درون گرده به چرا مشغول میشوند؟
برای اکثر مردم این ایده عجیب است که میکروارگانیسمها میتوانند بهعنوان گوشت در نظر گرفته شوند. در چهار سال گذشته، استفان و همکارانش، ازجمله دارامپال مجموعه مقالاتی منتشر کردهاند که نشان میدهند میکروبها بخش مهمی از زنجیرههای غذایی مختلف، ازجمله زنجیرههای غذایی هستند که زنبورها در آن مشارکت دارند. یافتههای آنها تأیید میکند قارچها و باکتریها و دیگر میکروارگانیسمها میتوانند در هرجایی از زنجیرهی غذایی قرار گیرند. این امر موجب تغییر نگرش ما درباره شکار و شکارچی و گوشتخوار و گیاهخوار و وجه تمایز زنبورها میشود.
افزونبراین، استفان و همکارانش نشان دادند گوشت میکروبی بخشی مهم از رژیم غذایی زنبورها است. پژوهشگران گونهای از زنبور گِلگر (Mason Bee) را بررسی کردند که در لولههای زیرزمینی تخم میگذارد و دسترسی و حملونقل آن آسان است. زنبور گلگر در هر لوله، روی پوششی از شهد و گرده تخمگذاری میکند. پژوهشگران از زنبوردار خواستند بهمحض اینکه زنبورها لولهها را پر کردند، آنها را برایشان بفرستد. سپس، تخمها را از روی لایهی شهد و گرده جدا کردند. تنها از لاروهای نر استفاده شد و به ۷ گروه ۱۲ تایی تقسیم شدند. دانشمندان نیمی از گردهها را استریل کردند و سپس، ترکیبهای مختلفی از گرده استریلشده و استریلنشده را به گروههای مختلف تغذیه کردند. هرچه درصد گردهی استریلشده موجود در غذا افزایش پیدا میکرد، احتمال مُردن لارو بیشتر میشد. این گروه از لاروها دیرتر وزنشان افزایش پیدا میکرد و زمان رسیدن به بلوغ در آنها طولانیتر بود. دارامپال میگوید:
میکروبها برای این زنبورها منبع مهمی از مواد مغذی هستند. اگر کل یا بخشی از این منبع مهم از رژیم غذایی آنها حذف شود، آنها بهشدت آسیب میبینند.
این ایده که زنبورها گیاهخوار هستند، در علم حشرهشناسی پذیرفته شده است و استفان و همکارانش برای پذیرفتهشدن مقالاتشان که مخالف این ایده بود، تلاش زیادی کردند. سرانجام یافتههای آنها در مجلههای American Naturalist و Proceedings of the Royal Society B منتشر شد. گلوریا دگراندی هافمن برای سرویس پژوهشهای کشاورزی ادارهی کشاورزی آمریکا (ARS) کار میکند و میکروبیوم زنبورعسل را مطالعه کرده است. وی میگوید؛
جامعهی علمی همیشه شکاک است. وقتی یافتهی جدیدی دربارهی موضوعی منتشر میشود که بهطور گسترده پذیرفته شده است، متقاعدکردن مردم قدری دشوار میشود.
نتایج پژوهشهای مرتبط با زنبورهای گلگر نشان میدهد اگر میکروبها از رژیم غذایی زنبورها حذف شوند، آنها با مشکل مواجه خواهند شد. دانشمندان کاهش جمعیتهای زنبورهای مدیریتشده و زنبورهای وحشی را ناشی از ترکیب مختلف عواملی نظیر ازدستدادن زیستگاه و تخریب، آفات و بیماریها، مواجهه با آفتکشها و تغییرات اقلیمی میدانند. آنها تا حد زیادی روی این موضوع تمرکز کردهاند که چگونه این عوامل بهطور مستقیم روی زنبورها اثر میگذارند. قدم بعدی این است که ببینیم آیا عوامل استرسزا ممکن است روی میکروبهای گرده تأثیرگذار باشند.
استفان توضیح میدهد هر عامل استرسزایی که موجب اختلال در شکمبهی خارجی شود، میتواند تأثیر غیرمستقیم و با شدت کُشندگی کمتری روی جمعیت زنبورها بگذارد. یکی از این عوامل، گرمای ناشی از تغییرات اقلیمی است. استفان میگوید:
شاید اینطور نباشد که گرما مستقیما ازنظر گسترش زنبورها کشنده باشد؛ اما ممکن است موجب تضعیف جوامع میکروبی موجود در گرده شود و سپس، زنبورها بهدلیل کمبود میکروبی در شرایط سختی قرار گیرند.
استفان و دارامپال در حال بررسی این احتمال هستند. قارچکشها نیز میتوانند مقصر باشند. اگرچه باید پژوهشهای بیشتری انجام شود، بهگفتهی استفان، درحالحاضر شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد قارچکشها بهطور چشمگیری جامعهی میکروبی تخمیرکنندهی گرده را تغییر میدهند. او میگوید:
بهاحتمال زیاد، استفاده از قارچکشها در کشاورزی عاملی استرسزا برای کاهش زنبورها است.
کاهش جمعیت زنبورها میتواند موجب فلجشدن محصولات کشاورزی و گیاهان وحشی شود که برای گردهافشانی به زنبورها نیاز دارند. حدود سهچهارم از گیاهان گلدار و بسیاری از محصولات کشاورزی از گردهفشانهای جانوری بهره میبرند. البته، ۲۰ هزار گونه زنبور جهان تنها موجودات گردهافشان نیستند؛ اما آنها در اغلب موارد گردهافشانهای اصلی هستند. آگاهی از نقش میکروبهای گرده ممکن است درنهایت به حل مشکلات حفاظتی کمک کند. ساندرا رهان، از دانشگاه یورک تورنتو، حیات میکروبی همبسته با زنبورهای وحشی را مطالعه کرده است. او میگوید:
این نتایج دربارهی ارتباط بین گلها و فضاهای طبیعی و میکروبها کاربردهای حفاظتی طولانیمدتی میتواند داشته باشد.
رهان در مقالهی سال ۲۰۱۷ خود چنین نوشت:
تلاش برای احیای زیستگاه گردهافشانها ممکن است نیازمند درنظرگرفتن کاشت گیاهان گلداری باشد که موجب افزایش حضور باکتریهایی مهمی مانند Lactobacillus و Saccharibacter میشوند. برای تعیین نقش این باکتریها در احیای جوامع گردهافشان سالم به پژوهشهای بیشتری نیاز است.
بینش جدید دربارهی میکروبهای گرده، تنها آخرین مثالی است که نشان میدهد میزان اهمیت میکروبها در تمام اشکال حیات چقدر زیاد است؛ نقشی که ممکن است تاکنون نادیده گرفته شده باشد. استفان میگوید:
بهعنوان حیوانات و گیاهان گلدار بهشکلی رشد یافتهایم که بتوانیم با میکروبها همکاری کنیم و از خدمات آنها بهرهمند شویم. ما زنجیرههای غذایی را از چشم مهرهداران و پستانداران میبینیم؛ ولی میکروبها بسیار قبلتر از جانوران یا گیاهان روی این سیاره بودهاند.
استفان و دیگر همکارانش خواستار تجدیدنظری اساسی دربارهی نحوهی نگرش حیات روی زمین هستند. آنها درپایان مقالهی خود در مجلهی American Naturalist مینویسند:
با درنظرگرفتن همزیستی بین زنبور و میکروبها، میتوان گفت میکروبها زنبورداران مشتاقی هستند که برای برداشت گرده به همزیستان جانوری خود کمک میکنند.