سلطه طلبی به روش حشرات
كشتار، شكنجه و زندان، اینها روشهایی است كه دولتهای مستبد برای ادامه حمایت خود به كار میبرند، اما فكر نكنید این روشها تنها به انسانها مربوط میشود، تحقیقات نشان می دهد بعضی از حشرات مدتها قبل از انسان به این روشها رو آوردهاند.
زنبورعسل یك نمونه بارز از این نوع حشرات است. در هر كندو ملكه فرمانده تمام زنبورها به حساب میآید وهیچ كس اجازه ندارد از دستورات او سرپیچی كند و تنها ملكه است كه اجازه تولید مثل و تخمگذاری را دارد. با وجود این كه زنبورهای كارگر هم توانایی تخمگذاری دارند، ولی آنها در واقع از این كار به نفع ملكه صرف نظر میكنند . آنها حتی حاضرند جان خود را به خاطر حفظ ملكه به خطر بیندازند، اما در اجتماع زنبورها هم مثل هر جامعهای ممكن است عدهای از قوانین سرپیچی كنند. در میان زنبورهای كارگر ممكن است تعداد كمی شروع به تخمگذاری كنند. این كار نه تنها به ضرر ملكه تمام میشود. بلكه حتی برای زنبورهای كارگر دیگر هم چندان خوشایند نیست. به همین دلیل عدهای از زنبورها مثل پلیس عمل میكنند و با شناسایی این زنبورها مانع از تخمگذاری آنها میشوند. آنها حتی تخمهایی راكه این زنبورها میگذارند از بین میبرند. تنها زنبورهای عسل نیستند كه این رفتارها را از خود بروز میدهند. در واقع مشابه این پدیده در بسیاری از حشرات كه به صورت اجتماعی زندگی میكنند، وجود دارد.
برای مثال بعضی از انواع مورچهها كه در مناطق استوایی زندگی میكنند حتی از زنبورها هم سختگیرتر هستند. جمعیت این مورچهها در هر دسته از صد تا تجاوز نمیكند. در میان این مورچهها ملكه وجود ندارد و تمام مورچههای ماده توانایی تولید مثل دارند؛ اما در میان آنها تعداد بسیار كمی اجازه تخمگذاری دارند و اگر سایر مورچههای ماده تخمگذاری كنند، مجازات سختی در انتظار آنها خواهد بود، مورچههای دیگر به آنها حمله خواهند كرد. نیش آنها ممكن است مورچه نافرمان را برای ساعتها فلج كند و بعد از این مدت مورچه نافرمان اگر بسیار خوش شانس باشد ، تنها توانایی تولید مثل خود را از دست میدهد. بسیاری از این مورچهها كشته میشوند و یا به طور دایمی فلج میشوند. اما تفاوت اساسی كه بین این مورچهها و زنبورهای عسل وجود دارد این است كه مورچهها خود انتخاب میكنند كه چه كسی نقش ملكه را ایفا كند و اگر مورچهای كه به عنوان ملكه انتخاب میشود توانایی لازم را نداشته باشد، سایر مورچهها دراقدامی شبیه كودتا او را بر كنار میكنند و مورچه ماده دیگری را جانشین او میكنند.
اما دلیل این رفتار عجیب حشرات چیست؟
تحقیقات نشان میدهد حشرات با این كار بقای نسل خود را تضمین میكنند. این كار آنها باعث میشود ویژگیهای ژنتیكی یك نسل به بهترین شكل به نسل بعد منتقل شود. زنبورهای عسل تولید مثل یك زنبور كارگر را به هیچ وجه تحمل نمیكنند؛ چون اگر این اتفاق بیفتد نسل بعد به علت تفاوتهای ژنتیكی با آنها كاملا بیگانه خواهد بود
برای مثال بعضی از انواع مورچهها كه در مناطق استوایی زندگی میكنند حتی از زنبورها هم سختگیرتر هستند. جمعیت این مورچهها در هر دسته از صد تا تجاوز نمیكند. در میان این مورچهها ملكه وجود ندارد و تمام مورچههای ماده توانایی تولید مثل دارند؛ اما در میان آنها تعداد بسیار كمی اجازه تخمگذاری دارند و اگر سایر مورچههای ماده تخمگذاری كنند، مجازات سختی در انتظار آنها خواهد بود، مورچههای دیگر به آنها حمله خواهند كرد. نیش آنها ممكن است مورچه نافرمان را برای ساعتها فلج كند و بعد از این مدت مورچه نافرمان اگر بسیار خوش شانس باشد ، تنها توانایی تولید مثل خود را از دست میدهد. بسیاری از این مورچهها كشته میشوند و یا به طور دایمی فلج میشوند. اما تفاوت اساسی كه بین این مورچهها و زنبورهای عسل وجود دارد این است كه مورچهها خود انتخاب میكنند كه چه كسی نقش ملكه را ایفا كند و اگر مورچهای كه به عنوان ملكه انتخاب میشود توانایی لازم را نداشته باشد، سایر مورچهها دراقدامی شبیه كودتا او را بر كنار میكنند و مورچه ماده دیگری را جانشین او میكنند.
اما دلیل این رفتار عجیب حشرات چیست؟
تحقیقات نشان میدهد حشرات با این كار بقای نسل خود را تضمین میكنند. این كار آنها باعث میشود ویژگیهای ژنتیكی یك نسل به بهترین شكل به نسل بعد منتقل شود. زنبورهای عسل تولید مثل یك زنبور كارگر را به هیچ وجه تحمل نمیكنند؛ چون اگر این اتفاق بیفتد نسل بعد به علت تفاوتهای ژنتیكی با آنها كاملا بیگانه خواهد بود